عید قربان عید پیروزی وظیفه و شکوفایی روح ایثار است
هرگاه انسان بر سر دو راهی غریزه و وظیفه قرار گرفت و غریزه را انتخاب کرد، به سوی حیوانات گرویده بلکه از حیوانات هم پست تر شده است، چون از عقل و فکر و رهنمودهای انبیا استفاده نکرده است . اما اگر انسان در این دو راهی خطرناک، وظیفه را انتخاب کرد و در خط ملائکه و پاکان قرار گرفت، به خداوند مهربان نزدیک شده است و شایسته آن است که آنرا جشن و عید بگیرد.
به حضرت ابراهیم (ع) وحی می شود که فرزند دلبند خویش، اسماعیل را به قربانگاه برده و سر از تنش جدا کند! غریزه فرزند دوستی به حضرت ابراهیم (ع) می گوید: اسماعیل(ع) را ذبح نکن، اما وظیفه می گوید: او را ذبح نما. حضرت ابراهیم(ع) در این دو راهی، رضای خداوند و وظیفه را بر تمایلات شخصی خود مقدم داشته و بر غریزه پیروز می گردد و خداوند برای بزرگداشت این وظیفه شناسی، آن روز را بر ابراهیم (ع) و پیروان او عید قرار می دهد.
روز دهم ماه ذی الحجه، روز عید قربان و از عیدهای بزرگ مسلمانان جهان می باشد.
از هزاران زائر درد آشنا من هم یکی - زین همه مسکین سر تا پا گدا من هم یکی
هر طرف بسته دلی قفل ضریح مهرِ تو - مُهر شد با خون دل این قفل را من هم یکی
هر یکی را کاسه ای از بی کسی پیشت فراز - پر شده از اشک دستِ کاسه ها، من هم یکی
پای بوست را ملائک، صف به صف، پر ریخته - خوش که ریزم در جوارت دست و پا من هم یکی
کیمیاگرتر ز مهرت هیچ اکسیری مباد - مس دلان، مسکینِ ایوان طلا، من هم یکی
راه دوری پشت سر دارم، فزون تر پیش رو - رهزنان بدکین و لطفت رهنما، من هم یکی
هر غبار مرقدت خاکستر پروانه ای است - سوخته، لب دوخته، بی ادعا، من هم یکی
گر چه خوارم، خار هم با گُل نشیند گاه گاه - در گلستان محبان رضا من هم یکی
میلاد هشتمین خورشید ولایت، حضرت امام رضا علیه السلام
مبارک باد
هنگامی که در جنگ صفین، سپاه معاویه در برابر سپاه امام علی، علیه السلام، شکست خورد و در آستانه نابودی قرار گرفت، معاویه متوسل به حیله شد و برای نجات خود از نابودی و برون رفتن از وضعیت بحرانی که برایش حاصل شده بود، مسأله حکمیت و به اصطلاح «شورای ریش سفیدان» را مطرح نمود. مزدوران معاویه با استفاده از شگردهای مختلف و مرموز، مسأله حکمیت را جار زدند، کسانی هم که حکومت علوی را نمی خواستند، گرچه از معاویه نیز دل خوشی نداشتند، بخاطر کینه ای که از امام علی (ع) در دل داشتند، حکمیت را تأیید نموده و تبلیغ نمودند و ساده لوحان و خوش باوران کج فهم در سپاه امام علی (ع) نیز باورشان شد. در نتیجه، حکمیت را بر امام علی (ع) تحمیل نمودند و بدین وسیله از سقوط معاویه جلوگیری کرده و پایه های حکومت بنی امیه را استوار نمودند و با تحمیل این حکمیت، مصیبت های بزرگی نصیب مسلمانان شد که آثار آن تا قیامت باقی است.
می گویند: تاریخ تکرار می شود!
دقیقا همین طور است.
دشمنان جمهوری اسلامی ایران، با برنامه ریزی های مرموز خود، توطئه کرده بودند که با استفاده از چهره های به ظاهر مسلمان و انقلابی و با استفاده از فرصت انتخابات ریاست جمهوری، کار نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را یکسره نمایند. ولی خداوند چنین نخواست و هوشیاری مقام معظم رهبری و ملت فهیم و غیور ایران، این توطئه را خنثی نمود.
دشمن شکست خورد و با تلاش های مذبوحانه، نتوانست شکست خود را جبران نماید. بنا بر این به حیله حکمیت و شورای برون رفت از بحران روی آورد. عوامل دشمن با ترفندها و شگردهای مرموز و با عنوان ایجاد وحدت و همدلی، به تبلیغ حکمیت پرداخته و می پردازند. برخی نیز که در بازی سیاست، به منافع شخصی و حزب و گروه خود می اندیشند، گرچه شاید دل خوشی از مطرح کنندگان اصلی حکمیت، یعنی دشمنان نظام، ندارند، اما به خاطر حقد و کینه های شخصی و حزبی که نسبت به رئیس جمهور منتخب مردم دارند، در شیپور حکمیت می دمند. برخی از ساده لوحان و خوش باوران معتقد به نظام نیز نه از روی غرض، بلکه از روی دلسوزی بیجا و از روی کج فهمی و عدم درک منظور واقعی دشمنان از طرح حکمیت، دل به آن بسته و خیال می کنند که با این کار، به جامعه و نظام خدمت خواهد شد. در حالی که طرح این مسأله و اصرار بر آن، به نفع دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران و خیانت به نظام، رهبری و مردم است.
آیا ایجاد وحدت و همدلی بین یاران امام علی (ع) و مزدوران معاویه ممکن و معقول بود؟ ایجاد وحدت و همدلی بین یاران نظام جمهوری اسلامی ایران و دشمنان و مزدورانشان چطور؟
توفیق اتمام ضیافت الهی و عید سعید فطر
به مسلمانان جهان
بویژه شیعیان مولا علی (علیه السلام)
بخصوص ملت عزیز ایران
مبارک باد
امروز ملت های آزاده و مسلمانان غیور در سرتاسر جهان، بویژه ملت مقاوم و سرفراز ایران، با زنده نگهداشتن روز قدس و با فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، بر طبل نابودی صهیونیسم و رژیم غاصب و جنایتکار اسرائیل، کوفتند.
ملت هوشیار ایران، در برابر زوزه های مستکبران و ایادی آنان در داخل، فریاد برآوردند که:
هم غزه، هم ایران، هم لبنان
جانم فدای قرآن
مرگ بر آمریکا - مرگ بر اسرائیل - مرگ بر انگلیس
مرگ بر منافق - مرگ بر مزدوران آمریکا و انگلیس
چپ و راست برای فلج ساختن دولت احمدینژاد کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
1 - گروهی، منتقد ابزاریاند. آنان که خود پایداری ندارند و به اعتبار کسانشان به مقامی میرسند و تحت تأثیر دیگران، دولتی را نقد میکنند و تا آنجا پیش میروند که برای اثبات نظر باطلشان، استناد به گفتههای دشمنان هم میکنند.
2 - گروه دیگر آنان که به عقده حقارت، مبتلا هستند و همیشه خود میسوزند و دیگران را میسوزانند و تخریبگران ماهریاند.
اما اینک عمدهی مخالفان دولت، به وضعیتی رسیدهاند که گویی هر نفسی که احمدینژاد میکشد و هر تصمیمی که میگیرد، از نظر آنان باید درهم کوبیده شود. چپ و راستی که احمدینژاد به ساز هیچیک نرقصید و دل به دریا زد و بیواسطه با مستضعفان، سخن گفت و به خدمتشان کمر بست و نان بسیاری را آجر ساخت، اینک برای فلج ساختن دولت در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. چرا؟
انصاف را، آیا این اشکال است که چرا رئیسجمهور، کابینه خود را از کسانی برگزیند که به آنان اعتماد دارد؟ آیا این شهامت نیست که چون فرد منتخب خود را مناسب ندید، بدون جمود و تعصب، او را گرچه دوست نزدیکش باشد، کنار گذارده و دیگری را برگزیند؟ آیا شما میدانید امیرمؤمنان(ع) پس از آنکه نامه صدارت شخصی را به دستش داد، گاه هنوز به سکان مأموریت نرسیده، او را عزل کرد؟! آیا میدانستید بزرگان اسلام با نصب اسامةبنزید به سرکردگی قوا به خاطر جوان بودن و به اتهام بیتجربگی، بر پیامبر(ص) منتقد بودند؟ مگر امام خمینی اصرار بر انتخاب و انتصاب جوانان نداشت و مگر اکثر وزیران در زمان امام، مردمانی گمنام و زیر 40 سال نبودند؟!
استاد رحیم پور خطاب به اصولگرایان می افزاید: به راستی چرا مجلس پنجم، یعنی راستیهای شکست خورده که در اختیار همفکران بعضی از شما بود، چنان در برابر دولت بنیانسوز و سکولار خاتمی، تسلیم محض بودند و در همه چیز با او و وزیرانش، مماشات میکردند ولی اینک دولت 25 میلیونی احمدینژاد را، به هر بهانه و در هر فرصت، تحت فشار قرار میدهید و بهانههای بنیاسرائیلی میگیرید؟! آیا رأی بیسابقهی ملت و حمایت مکرر رهبری، هیچیک حجت را بر شما تمام نکرده است که در کنار فراکسیون فرصتطلب دوم خردادیهای شکست خورده در مجلس قرار میگیرید؟
چرا وزرای خاتمی، در نزد شمایان، آن همه محترم بودند که جرأت کوچکترین انتقادی نمیکردید و چرا در دولتهای جناح راست در دورهی ماقبل خاتمی، هر رفتار نادرستی که انجام میدادند، بهبه میگفتید و امروزه این همه منتقد و ریزبین شدهاید؟! چرا در ظرف 30 سال، سخنی درباره توزیع عادلانه سوبسید بیتالمال نگفتید و همواره زکات اسلامی را به صورت زکات فرهنگی و سوبسید به نازپروردگان تقدیم کردید؟! سخن با شمایان بسیار است. اهل آخرت، از خدا بترسند و اهل دنیا آگاه باشند که موکلین، وکیلان را زیر ذرهبین نگاه مستضعفپرور خود دارند و همهی جناحها در انتخابات مجلس نُهم و... به آراء 25 میلیونی ملت، که شاید دیگر برای هیچ کس تکرار نگردد، محتاج خواهند بود.
دوستان! به ملت و انتخاب ملت، احترام بگذارید. انتقاد کنید اما کینهورزی و اهانت نکنید و تعصب نورزید و تسویه حساب شخصی نکنید. این دولت انقلابی، پرطرفدارترین و مردمیترین دولت در تاریخ جمهوری اسلامی است و در برابر دشمنان جهانی و این همه کینهتوزان داخلی، سزاوار همدلی و همیاری است نه سنگاندازی و تضعیف.
بگذارید دولت سرپا بایستد و نهضت اصلاحات بزرگ را در این کشور، آغاز کند.
روز دوشنبه بعد از ظهر، برنامه بررسی صلاحیت وزیران توسط نمایندگان مجلس را از تلویزیون تماشا می کردم. ساعت 17 که شد، رئیس مجلس (آقای لاریجانی) از نمایندگان خواست که برای تمدید جلسه به مدت 1 ساعت رأی بدهند و برای تأکید گفت « رأی بدهید که به اسلام لطمه نخورد»!؟
هنگام سخنرانی یکی از وزیران پیشنهادی نیز، در حالی که نماینگان به سخنان او توجه نمی کردند، آقای رئیس مجلس تذکر داد که به سخنان وزیر توجه کنند و گفت: «این به نفع اسلام است.»!؟
نفهمیدم به کار بردن این دو تعبیر توسط آقای رئیس مجلس، چه معنایی داشت؟ و چه ربطی با جلسه و مباحث آن؟ ظاهرا آقای رئیس خواسته خوشمزگی کرده باشد. ولی آیا توجه دارند که این گونه حرف زدن، نوعی به مسخره گرفتن اسلام است، گرچه ناخواسته و از سر ناآگاهی باشد؟
لابد این را هم باید به حساب لغزش های نخبگان! گذاشت.
به گزارش کیهان مورخ 5/6/88: به نظر می رسد در این روزها بانوان از بداقبال ترین وزرای پیشنهادی کابینه دهم هستند که تاکنون نمایندگان حمایت قابل توجهی از آنها به عمل نیاورده اند. در همین ارتباط «جهانبخش امینی» نماینده کرمانشاه با اشاره به معرفی سه وزیر زن از سوی رئیس جمهور گفت: برخی مراجع تقلید درخصوص معرفی وزرای زن اظهارنظرهایی کرده اند و ممکن است این اظهارنظرها بر رای نمایندگان تاثیر بگذارد.
سؤال:
آیا همیشه نمایندگان محترم مجلس در تصمیم گیریهای خود اظهار نظر مراجع را مد نظر قرار می دهند؟ یا اینکه برای به کرسی نشاندن نظر خود، فرافکنی کرده و نظر مراجع را مستند تصمیمات خود قرار می دهند؟
پس از شکست کودتای رنگین و ننگین اصلاح طالبان که جاده صاف کن دشمن شده بودند و برای اجرای طرح های خائنانه دشمنان، کمر بسته بودند؛ یکباره یک حرکت مرموز توسط همان شکست خوردگان و برخی ساده لوحان و فریب خوردگان آنان، آغاز شد و با طرح یک مسأله فرعی (انحرافی)، یعنی « تخلف برخی از مأموران پلیس در برخورد با آشوبگران و یا مثلا جریان مشکوک کوی دانشگاه» تلاش نمودند که مسأله اصلی، یعنی تخلفات و آن همه جنایت و خیانت خود را تحت الشعاع قرار دهند.
مقام معظم رهبری، حضرت آیه الله العظمی خامنه ای در دیدار با دانشجویان با اشاره به این شگرد خائنانه، فرمودند:
« این مسائل هیچکدام نباید با مسئلهى اصلى بعد از انتخابات خلط شود. حادثهى اصلى نباید تحتالشعاع این حوادث قرار بگیرد.
یک عدهاى آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمى که به مردم شد، آن ظلمى که به نظام اسلامى شد، آن هتکى که از آبروى نظام در مقابل ملتها به وسیلهى بعضى انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند، فرضاً مسئلهى فلان حادثه را، زندان کهریزک را، یا قضیهى کوى را، قضیهى اصلى دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد میکنند؛ این خودش یک ظلم دیگر است. مسئلهى اصلى، مسئلهى دیگرى است. مسئلهى اصلى این است که مردم در یک حرکت عظیمى، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کمنظیرى حضور پیدا کردند و این رأى بالا را توى صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکى دو سال اخیر همین طور پىدرپى پیشرفتهاى اقتصادى و علمى و سیاسى و امنیتى و بینالمللى براى خودش کسب کرده بود، در یک مرحلهى عالى از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتى صورت میگیرد براى نابود کردن این حادثهى افتخارآمیز! مسئلهى اصلى این است.
دیدار هزاران نفر از دانشجویان، نخبگان علمی – فرهنگی دانشگاهها با مقام معظم رهبری (1388/6/4)
سپس، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای با اشاره به برخی سخنان متین، دقیق و تحلیلهای صحیح دانشجویان در این دیدار، سخنان حکیمانه ای را بیان فرمودند که اهم آن به شرح زیر می باشد:
« جلسه، همان طورى است که از یک جلسهى دانشجوئى و جوان انتظار میرود. آنچه که گفته شد - که البته سخنان متقن و دقیق و نو توى حرفهاى این برادران و خواهرانى که صحبت کردند، بود؛ تحلیلهاى درستى بود - انسان وقتى نگاه کلى به همهى اینها میکند، شاخصهى اصلى این حرفها، صفا و صداقت و دورى از مجامله و همان چیزهائى است که از یک جوان، آن هم جوان درسخوانده و تحصیلکرده و نخبه انتظار میرود.
البته شما همهى دانشجوهاى کشور نیستید؛ شاید نمایندهى همهى تفکرات گوناگون و سلائق مختلف دانشجوئى هم نباشید؛ لیکن شکى نیست که یک مجموعهى عظیمى از دانشجویان، آنچنان مىاندیشند که شما اینجا بیان کردید؛ با اختلاف نظرهائى که احیاناً در اظهارات شما بود....
مطمئنم آنچه که آیندهى این کشور را، بلکه آیندهى اسلام و امت اسلامى را تأمین میکند، همین روحیهى جوشندهى پژوهندهى طلبگارِ پراحساس و پرعاطفهاى است که انسان در مجموعهى نسل جوان دانشجوى کشورمان مشاهده میکند. یعنى شما و لو حالا ممکن است یک مطلبى را به طور قاطع معتقد نباشید، یا عمیقاً براى او استدلال نداشته باشید، اما مجموعهى حرکت دانشجوهاى مسلمان و مؤمن - با اختلاف نامها - در کل کشورمان یک نویدى براى آیندهى این کشور و آیندهى این نظام و آیندهى امت اسلامى است. »
« یک بخش مهمى توى بیانات چند نفر از دوستانمان بود که اشاره داشت به مجرمانى که پشت پردهى حوادث اخیر حضور داشتند، و اینکه چرا اینها محاکمه نمیشوند، چرا مجازات نمیشوند، چرا با اینها برخورد نمیشود. من به شما عرض بکنم؛ در قضایائى به این اهمیت، با حدس و گمان و شایعه و این چیزها نمیشود حرکت کرد. ما این انقلاب و این نظام عظیم را محصول مجاهدت یک ملت بزرگ و فداکارىهاى عظیم جوانانى میدانیم که چه در دورهى انقلاب، چه در دورهى دفاع مقدس، چه بعد از آن تا امروز فداکارى کردند؛ مثل خود شماها، که در صحنههاى مختلف حضور دارید و گاهى کارهاى بزرگى انجام میگیرد. نمیتوانیم تداوم این نظام را و حرکت کلى این نظام را در سطحى که تصمیمگیرى کلان رهبرى در او لازم است، به حدس و گمان و این چیزها مبتنى کنیم. این را شما بدانید، هیچگونه اغماضى از جرم و جنایت وجود نخواهد داشت؛ منتها ما - یا من یا شما، فرق نمیکند؛ چه شما که دانشجو هستید و زبانتان باز است و راحت حرف میزنید، چه من که یک مجموعهاى از تجربه و سالهاى متمادى کارکرد در میدان را با خودم همراه دارم؛ در این جهت با هم فرقى نداریم - نمیتوانیم حکم کنیم که باید دستگاه قضا اینجور قضاوت کند؛ نه، دستگاه قضا باید نگاه کند، اگر دلائلى براى مجرمیت کسى، چه در زمینهى سیاسى، چه در زمینهى اقتصادى، چه در زمینهى مفاسد گوناگون پیدا کرد، بر طبق او حکم کند. این شایعاتى که شما شنیدهاید، بنده هم خیلى از این شایعات را میشنوم؛ ممکن است بسیارى از این شایعات مطابق واقع هم باشد و انسان شواهد و قرائنى هم برایش داشته باشد؛ اما قرینه و شاهد متفرق نمیتواند جرمى را علیه کسى اثبات کند؛ به این نکته توجه داشته باشید. لذا اینجور نیست که فرض کنیم یک مجرم قطعىِ پشت پردهاى وجود دارد که دستگاه بنا دارد از جرم او به یک دلیلى بگذرد. این یک نکته.
نکتهى دیگرى در کنار این هست: کارهائى که نظام در سطح کلان با جنبهى شمولى که بعضى از مسائل دارد، انجام میدهد، بایستى با ملاحظهى همهى جوانب باشد؛ یک بعدى نمیشود به مسائل نگاه کرد. فکر میکنم اگر شما با این ملاحظات نگاه کنید، آنچه که تاکنون انجام گرفته و آنچه در آینده انجام خواهد گرفت، هر ذهن باانصافى را قانع خواهد کرد. »
« موضوع دیگرى که در بیانات دوستان مطرح شد، تخلفات یا حتّى جنایاتى است که در خلال این حوادث از سوى نیروهاى ناشناس انجام گرفته... این قضایا واقعاً یکى از آن مشکلات و معضلات کار دستگاههاى اجرائى است. اولاً این را به طور قاطع بدانید که با اینها برخورد خواهد شد. حالا نمیخواهیم جنجال بکنیم که دستور بدهیم، این دستور توى رسانهها پخش بشود، باز یک پیوست زده بشود، باز یک پیرو زده بشود؛ من دوست ندارم کار تبلیغاتى انجام بگیرد؛ اما از اولین روزها دستور داده شده و کسانى دنبال هستند؛ منتها کارها باید درست با دقت و با مراقبت پیش برود...
من از فعالیتهاى پلیس امنیتىمان، پلیس انتظامىمان، دستگاه بسیجمان تشکر میکنم؛ اینها خیلى کارهاى بزرگى کردند، کارهاى خوبى کردند؛ لیکن این یک بحث جداست. اگر کسى در وابستگى به هر کدام از این سازمانها یک تخلفى انجام داده، یک جرمى انجام داده، او هم باید جداگانه بررسى شود. نه خدمت اینها را به حساب جرم آنها ندیده میگیریم، نه جرم آنها را به حساب خدمت اینها ندیده میگیریم؛ حتماً باید دنبال بشود و دنبال خواهد شد... حتّى افرادى که کسانشان در این قضایا یا به قتل رسیدند - تعداد معدودى هستند - یا آسیب دیدند، آسیب مالى دیدند. بنا شده براى هر کدام اینها پروندهى جداگانهاى تشکیل بدهند. دستور دادهایم، گفتهایم و این قضایا را دنبال خواهیم کرد؛ منتها توجه کنید که این مسائل هیچکدام نباید با مسئلهى اصلى بعد از انتخابات خلط شود. حادثهى اصلى نباید تحتالشعاع این حوادث قرار بگیرد.»
« یک عدهاى آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمى که به مردم شد، آن ظلمى که به نظام اسلامى شد، آن هتکى که از آبروى نظام در مقابل ملتها به وسیلهى بعضى انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند، فرضاً مسئلهى فلان حادثه را، زندان کهریزک را، یا قضیهى کوى را قضیهى اصلى دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد میکنند؛ این خودش یک ظلم دیگر است. مسئلهى اصلى، مسئلهى دیگرى است. مسئلهى اصلى این است که مردم در یک حرکت عظیمى، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کمنظیرى حضور پیدا کردند و این رأى بالا را توى صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکى دو سال اخیر همین طور پىدرپى پیشرفتهاى اقتصادى و علمى و سیاسى و امنیتى و بینالمللى براى خودش کسب کرده بود، در یک مرحلهى عالى از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتى صورت میگیرد براى نابود کردن این حادثهى افتخارآمیز! مسئلهى اصلى این است.
... به اعتقاد من، با تحلیل من، این مسئله از بعد از انتخابات یا از روزهاى حول و حوش انتخابات شروع نشده؛ این از قبل شروع شده، این از قبل طراحى شده، برنامهریزى شده. من متهم نمیکنم افرادى را که دستاندرکار بودند، که اینها دستنشاندهى بیگانههایند یا انگلیسند یا آمریکایند - این را من ادعا نمیکنم، چون براى من این قضیه ثابت نیست؛ چیزى که ثابت نیست، نمیتوانم بگویم - اما آنى که میتوانم بگویم، این است که این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانى بود طراحىشده؛ تصادفى نبود. همهى نشانهها نشان میدهد که این جریان طراحىشده بود، حسابشده بود. البته آنهائى که طراحى کرده بودند، یقین نداشتند که خواهد گرفت.
بعد از انتخابات که تحرکاتى از طرف بعضىها شروع شد، یک تجاوب نسبى هم از سوى جمعى از مردم تهران صورت گرفت، آنها امیدوار شدند؛ فکر کردند آنچه که تصور میکردند، انجام شد و گرفت و امیدوار شدند. لذا دیدید که این دستگاهها و وسائل رسانهاى و صوتى و الکترونیکى و ماهوارهاى و غیره حضورشان در صحنه را چطور تشدید کردند؛ صریح وارد میدان شدند. قبلاً امیدوار نبودند که این کار بگیرد؛ بعد دیدند نه، گرفت؛ لذا سریع وارد میدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل همیشه که مسائل ایران را بد میفهمند و ملت ایران را نمیشناسند، این دفعه هم نشناختند. اینها تودهنى خوردند، سیلى خوردند، ولى هنوز ناامید نیستند. من به شما عرض کنم دانشجوهاى عزیز! اینها ناامید نیستند؛ دارند قضایا را دنبال میکنند؛ به این زودى هم زمین نمیگذارند. اینها صحنهگردانهائى دارند، صحنهگردانهائى هم پیدا خواهند کرد.
دانشگاه باید بهوش باشد. دانشجوى مؤمن و مسلمان و دانشجوئى که به کشورش علاقهمند است و دانشجوئى که به آیندهى کشور و آیندهى نسل خودش دلبسته است، باید هوشیار باشد. بدانید اینها دارند طراحى میکنند؛ البته شکست میخورند. من الان به شما عرض میکنم، اینها در نهایت شکست میخورند؛ اما درجهى بیدارى و هوشیارى من و شما میتواند در میزان خسارت و ضررى که وارد میکنند، تأثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمیتوانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتى بشویم، بىتدبیر عمل کنیم، یا خواب بمانیم و اینجور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد.»
« یکى دیگر از موضوعاتى که مطرح شد، مسئلهى حمایتهاى رهبرى است از دولت یا از رئیس جمهور. خوب، این مطلب روشنى است. دولت کنونى و رئیس جمهور محترم مثل همهى انسانهاى عالم، یک نقاط قوّتى دارد، یک نقاط ضعفى. من که حمایت کردم، از نقاط قوّت حمایت کردم. یک نقاط قوّتى وجود دارد، من از آن حمایت میکنم؛ در هر کى باشد، حمایت میکنم. کى هست که این گرایش، این جهتگیرى، این تحرک، این جدیت را از خودش نشان بدهد و بنده در حد مسئولیتم از او حمایت نکنم؟ از شما دانشجوها که دنبال عدالتید، من حمایت نمیکنم؟ خوب، چرا. آیا اگر از دانشجوئى که عدالتخواه است و دنبال عدالت است، رهبرى حمایت بکند، این معنایش این است که از نقاط ضعفى هم که احیاناً توى آن دانشجو هست، انسان حمایت میکند؟ مسلّماً نه. قضیه این است. یک نقاط ضعفى وجود دارد، آن نقاط ضعف را بنده حمایت نمیکنم.
حالا یکى از سؤالها این بود که چرا علنى موضع نمیگیرید؟ چون لازم نیست علنى موضع گرفتن؛ چه لزومى دارد؟ علنى موضع گرفتن نسبت به یک نقطهى ضعف در یک مسئول، شما خیال میکنید که چقدر کمک میکند به حل آن مشکل؟ هیچى. گاهى اوقات هست که انسان اگر یک چیزى را بدون علنى کردن دنبال علاجش باشد، بهتر علاج خواهد شد، تا اینکه یک چیزى را انسان جنجالى کند. بله، یک وقت هست که هیچ چارهاى جز علنى شدن نیست؛ آنجا بله، انسان علنى میکند؛ لیکن اینجور نیست که تصور بشود اگر چنانچه یک ایرادى، اشکالى در مجموعهى مسئولین اجرائى کشور وجود دارد و رهبرى با آنها مخالف است، حتماً بایستى این را در بلندگوها بیان کند؛ نه، گاهى اوقات مصلحت قطعى در این است که انسان یک چیزى را علنى نکند...
اینجور نیست که هرچه اسم مصلحت رویش بود، این یک چیز منفىاى باشد. بعضى اینجور خیال میکنند: آقا مصلحتاندیشى میکنید؟ خوب، بله، گاهى انسان مصلحتاندیشى میکند. خود مصلحتاندیشى یکى از حقائقى است که باید به آن توجه داشت؛ این جزو مسلّمات و واضحات اسلام است. صلاح نیست گاهى اوقات انسان یک چیزى را علنى کند. فرض کنید یک نقطهى اشکال کوچکى هست، این را ده برابر بزرگش کنند، مایهى ناامیدى و مایهى سیاهنمائى و اینها قرار بدهند؛ چه لزومى دارد؟ خوب، انسان این را به شکل دیگرى حل میکند. بنابراین موضع نگرفتن علنى، ناشى از این علل منطقى و معقول است.»
« امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با یک جنگ عظیمى مواجه است، لیکن جنگ نرم - که دیدم همین تعبیر «جنگ نرم» توى صحبتهاى شما جوانها هست و الحمدللَّه به این نکات توجه دارید؛ این خیلى براى ما مایهى خوشحالى است - خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانى باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکرىاند. یعنى شما افسران جوانِ جبههى مقابلهى با جنگ نرمید.
این که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهائى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائى است که خود شماها باید در مجامع اصلىتان، فکرىتان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى است در مقابلهى با یک حرکت همهجانبهى متکى به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفتهى علمىِ رسانهاى. باید با این جریان شیطانىِ خطرناک مقابله شود.
آنها براى حملهى به جمهورى اسلامى استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از دیدگاه آنها استدلال تامى است. در یک نقطهى بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیائى، یعنى این نقطهى خاورمیانه، خلیج فارس، دریاى سرخ، شمال آفریقا، بخشى از مدیترانه - این حوزهى عظیمى است دیگر - مجموعهى امت اسلامى واقع شده. الان شما ببینید از این پنج تا، شش تا گذرگاه آبىِ حساسِ حیاتى که در دنیا وجود دارد، سه تایش توى این منطقه است: تنگهى هرمز است، کانال سوئز است، بابالمندب است. اینها گذرگاههاى مهمى است که تجارت جهانى متوقف به اینهاست. شما نقشهى جهان را بردارید جلوى رویتان نگاه کنید، خواهید دید که این چند تا مرکز چقدر براى ارتباط تجارى و ارتباط اقتصادى دنیا مهم است. بنابراین، این منطقه، منطقهى حساسى است. حالا در این منطقهى بسیار حساس، یک قدرتى دارد قد میکشد و روزبهروز خودش را بیشتر نشان میدهد. این قدرت با همهى خواستههاى استکبارى و دستگاههاى کمپانىها و شبکههاى عظیم اقتصادىِ مفسد فىالارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطهگرى مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، این خیلى براى دستگاه استکبار مهم است. دستگاه استکبار فقط ایالات متحدهى آمریکا نیست، یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپائى نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکهى عظیمترى است که شامل اینهاست؛ شبکهى صهیونیستى هست، شبکهى تجار اساسىِ بینالمللى هست، مراکز پولىِ عظیم دنیا هست؛ اینها هستند که مسائل سیاسى دنیا را دارند طراحى میکنند؛ دولتها را اینها مىآورند، اینها میبرند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهاى اروپائى هستند، خیلى از این نفتخوارهاى ثروتمند منطقهى خودمان هستند، با یک چنین قدرتِ رو به رشدِ رو به اعتلاى در حال قدکشى بشدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابلهى او کار میکنند. توى این سى سال هم بیکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند؛ مگر آن وقتى که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمى، از لحاظ اقتصادى، از لحاظ امنیتى به نقطهاى برسانید که امکان آسیب پذیرىاش نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت کنار میکشند و توطئهها تمام خواهد شد. این که من توى این چند سال به دانشگاهها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآورى و جنبش نرمافزارى و ارتباط صنعت و دانشگاه و اینها، این همه تأکید کردم، براى خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان علم است.
مواظب باشید توى این قضایاى سیاسى کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد؛ نبادا کار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاههاى ما، کلاسهاى ما، مراکز تحقیقاتى ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنى یکى از مسائل مهم در پیش روى شما، حفظ حرکت علمى در دانشگاههاست. دشمنها خیلى دوست میدارند که دانشگاه ما یک مدتى لااقل دچار تعطیلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ این برایشان یک نقطهى مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسى برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید.»
« حالا شما جوانانى که گفتیم افسران جوان مقابلهى با جنگ نرم هستید، از من نپرسید که نقش ما دانشجویان در تخریب مسجد ضرار کنونى چیست؛ خوب، خودتان بگردید نقش را پیدا کنید. »
« عزیزان من! شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبههى جنگ نرم، یکىاش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من در مورد بعضىتان به جاى پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روى توهم، بلکه از روى بصیرت. شما جوانید - مرکز خوشبینى - مواظب باشید نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه «چه فایدهاى دارد» شد، به دنبالش بىعملى، به دنبالش بىتحرکى، به دنبالش انزواء است؛ مطلقاً دیگر حرکتى وجود نخواهد داشت؛ همانى است که دشمن میخواهد.
شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد. طبیعت جوان، طبیعت تحرک و تندى است. این دورهى زندگى شما را ما هم گذراندهایم؛ آن هم در دورانهاى انقلاب و اوائل مبارزات و اینها بوده. میدانم تصور شما چیست، اما حالا از ما بشنوید دیگر. مراقب باشید تندروى، انسان را پیش نمیبرد. با فکر، تصمیم بگیرید. البته جوانِ امروز از جوان دورهى ما فکورتر است؛ این را به شما عرض بکنم. شما امروز جوانهائى هستید که تجربهتان، اطلاعتان، آگاهىهایتان از آن دورهى جوانى ما - از پنجاه سال پیش از این - خیلى بیشتر است؛ قابل مقایسه نیست با جوان امروز. بنابراین توقع اینکه شماها مدبرانه و فکورانه فکر کنید و بدون تندروى، بدون افراط و تفریط توى قضایا، رفتار کنید، توقع زیادى نیست.
البته این را هم بدانید که آنچه در بعد از انتخابات اتفاق افتاد، با همان حسابى که عرض کردم، اصل قضایا خیلى خلاف انتظار ما نبود؛ اگرچه اشخاصى که وارد شدند، چرا، خلاف انتظارمان بود.»
پیام های نوروزی زودهنگام و تأمل برانگیز!
سال نو مبارک باد
فشار بر مقام معظم رهبری!؟
نامه به علی مطهری و درخواست کاندیداتوری
رابطه برزخ با دنیا!
استیضاح وزیر علوم در راستای مقابله با فتنه گران
حمایت امام خامنه ای از دولت ها
رهنمودهای امام خامنه ای به مسؤولان نظام
دولت مواظب باشد، اعتدال، داس نشود
جمع آوری \چفیه\ در مراسم افطاری رییس جمهور
امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند اهتزاز پرچم صلح حسنی هستیم!؟
پذیرایی از میهمانان!
جملات متناقض در جشن ...
مارک اشتباهی!
[همه عناوین(212)][عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 30
کل بازدید :187353
نقد و نظر
سیاسی
مذهبی
اخلاقی
اجتماعی
گوناگون
انتخابات
صهیونیسم
آمریکا
بهائیت
ستون پنجم دشمن
فلسطین
دولت و مجلس
دشمن شناسی
اتحاد و همبستگی
عزت و عظمت
پایگاه اطلاع رسانی آیه الله مصباح
بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء
کلام ناب در آئینه اهل بیت