سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای مردم! بدانید آنکه از سخن نادرست درباره خود، بی تاب می شود، [امام علی علیه السلام]
اخلاقی - گوهر حقیقت
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • گزیده سخن مقام معظم رهبری با مردم اصفهان در روز عید قربان
    اگر به حکمت مندرج در عید قربان توجه شود، خیلى از راهها براى ما باز میشود. در عید قربان یک قدردانى بزرگ الهى نهفته است از پیامبر برگزیده‌ى حضرت حق، حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) که آن روز ایثار کرد. بالاتر از ایثار جان، در مواردى ایثار عزیزان است. او در راه پروردگار، به دست خود عزیزى را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانى که خداى متعال بعد از عمرى انتظار، در دوران پیرى به او داده بود؛ که فرمود: «الحمد للَّه الّذى وهب لى على الکبر اسماعیل و اسحاق» (1). خداى متعال این دو پسر را در دوران پیرى، لابد بعد از یک عمر انتظار و اشتیاق، به این پدر داده بود؛ امید فرزند هم دیگر بعد از آن نداشت. سید شهیدان همه‌ى عالم، حضرت اباعبداللَّه‌الحسین (علیه الصّلاة و السّلام) - که خود مظهر ایثار و مظهر شهادت است - در دعاى شریف عرفه از این حادثه یاد میکند؛ «و ممسک یدى ابراهیم عن ذبح ابنه بعد کبر سنّه و فناء عمره»؛
    این ایثار و این گذشت، یک نماد است براى مؤمنانى که میخواهند راه حقیقت را، راه تعالى را، راه عروج به مدارج عالیه را طى کنند. بدون گذشت، امکان ندارد. همه‌ى امتحانهائى که ما میشویم، در واقع نقطه‌ى اصلى‌اش همین است؛ پاى یک ایثار و یک گذشت به میان مى‌آید. گاهى گذشت از جان است، از مال است؛ گاهى گذشت از یک حرفى است که کسى زده است، میخواهد با اصرار و لجاجت پاى آن حرف بایستد؛ گاهى گذشت از عزیزان است؛ فرزندان، کسان. امتحان یعنى عبور از وادى محنت. یک محنتى را، یک شدتى را جلوى پاى یک انسانى یا یک ملتى میگذارند؛ عبور از این محنت، امتحان است. اگر توانست عبور کند، به آن منزل مقصود میرسد؛ اگر نتوانست - نتوانست استعداد مندرج در وجود خود را بروز دهد، نتوانست بر هواى نفس غالب بیاید و عبور کند - میماند؛ امتحان این است. امتحان الهى براى این نیست که خدا ما را بشناسد، ببیند ما در چه وزنى، در چه حدى هستیم؛ خود امتحان در حقیقت یک گام است به سوى مقصد. من و شما که امتحان میشویم، معنایش این است که اگر توانستیم از این شدت و از این محنت عبور کنیم، یک وضع جدیدى، حیات جدیدى، مرحله‌ى جدیدى را به دست مى‌آوریم. در این خصوص، یک ملت و یک شخص تفاوتى نمیکند.



    یاسر ::: جمعه 89/8/28::: ساعت 7:45 صبح
    دیدگاه شما نشان شخصیت شماست: نظر

    از فرمایشان آیه الله بهجت، رحمت الله علیه:
    دوری از علما و صلحا، سبب می شود که سارقین دین، فرصت را غنیمت شمارند و ایمان و اهلش را بخرند، به ثمن های بخس و غیر مبارک!

    نثار شادی روح آن عالم ربانی و الگوی اخلاق و تربیت، فاتحه و صلوات.



    یاسر ::: جمعه 88/3/1::: ساعت 12:22 صبح
    دیدگاه شما نشان شخصیت شماست: نظر

    حیات اخلاقی مطلوب، بدون وجدان آزاد که نشان دهنده خیرات و کمالات و محرک انسان به سوی آن هاست، خیالی بیش نیست.         «روانشاد، علامه محمد تقی جعفری»



    یاسر ::: یکشنبه 86/6/25::: ساعت 9:16 عصر
    دیدگاه شما نشان شخصیت شماست: نظر

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    ما مسلمانان این سنت گرانبها را از بزرگان خود آموخته ایم که هر کاری را با نام خداوند متعال شروع کنیم و بر این اساس در آغاز هر کاری جمله زیبای «بسم الله الرحمان الرحیم» را بر زبان می آوریم که پیام بخشش و مهربانی دارد و به ما می آموزد که نسبت به دیگران مهربان باشیم و بخشش و گذشت داشته باشیم.
    امروز صبح که از خانه بیرون رفتم، در خیابان یک پیکان، خیلی بد جور از ماشین من سبقت گرفت، پشت شیشه عقبش نوشته بود: 

    من از آن پاکدلانم که به دل کینه ندارم ---- همه شهر دشمن و یک دوست ندارم

    توی فکر رفتم و درباره معنای این شعر دقت کردم، به نظرم رسید که چند نکته و پیام منفی در آن هست:
    اول این که، سراینده این شعر خیلی از خود راضی بوده و دیگران را به هیچ حساب نمی کند. چون غیر از خودش، کسی را پاکدل نمی داند.
    دوم این که، دروغ میگوید که به دل کینه ندارد. زیرا وقتی همه شهر را دشمن خودش میداند، چطور کینه کسی رو به دل ندارد؟ آیا می شود انسان نسبت به دشمن خود، کینه و خشم نداشته باشد؟ مگر این که یک آدم بی رگ و بی تفاوتی باشد که دوست و دشمن برایش فرقی نداشته باشند!
    سوم این که، وقتی کسی حتی یک دوست نداشته باشد و  همه مردم دشمن او باشند، معلوم است که یک آدم ناجوری است، وگرنه مگر ممکن است یک انسان حتی معمولی، دوست و رفیقی نداشته باشد؟! این آدم حتما از نظر اخلاق و رفتار به گونه ای است که همه با او دشمنی می کنند و عیب از خود اوست، نه از مردم. در واقع چنین کسی نباید ادعای پاکدلی داشته باشد.
    آیا بهتر نیست اگر خودمان را انسان خوبی می دانیم، دیگران را هم مثل خودمان، انسان های خوبی بدانیم که در جامعه زندگی می کنند و باید با هم زندگی مسالمت آمیزی داشته باشیم. مگر آن که بد رفتاری و بداخلاقی از کسی ببینیم که در آن صورت باید حسابمان را از او جدا کنیم.
    و آیا بهتر نیست فریب نفس خود را نخوریم و دچار غرور و خود برتر بینی نشویم.
    شاید بهتر باشد عینک بدبینی را از چشمان خود برداریم و با مهربانی و گذشت و بخشش به دیگران بنگریم و نگاه برادری به دیگران داشته باشیم. مگر آن که رسم برادری را زیر پا گذارده باشند. 



    یاسر ::: شنبه 86/6/24::: ساعت 11:22 عصر
    دیدگاه شما نشان شخصیت شماست: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 34
    بازدید دیروز: 2
    کل بازدید :184456

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    اخلاقی - گوهر حقیقت

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<