مجید توکلی که پیشتر به اتهام انتشار نشریات موهن در دانشگاه امیرکبیر دستگیر شده بود، این بار بعد از هتاکی نسبت به نظام در دانشگاه، در حالی که با لباس زنانه قصد فرار از دانشگاه را داشت، دستگیر شد.
به گزارش رجانیوز، توکلی که چند سال پس از انتشار نشریات موهن و محکومیت در دادگاه، پا به دانشگاه امیرکبیر گذاشته بود تا در میان اغتشاشگران، بار دیگر باب اهانت به نظام و مقدسات را بگشاید.
این دانشجوی مبارز! (آمریکایی)، امروز پس از آنکه به ایراد یک سخنرانی ساختار شکنانه و سراسر اهانت پرداخت، در حالی که حضور دانشجویان غیرتمند و متعهد را پررنگ تر از همیشه دید، احساس خطر کرده و با حضور در دستشویی این دانشگاه با تراشیدن صورت خود و انجام آرایش زنانه، مانتو به تن کرده و با پوشیدن مقنعه و چادر و در دست داشتن کیف زنانه، قصد فرار از دانشگاه را داشت که توسط مامورین انتظامی دستگیر شد.
توکلی از جمله عوامل توهین های بی سابقه به مقدسات در نشریات دانشجویی بود. که با جیره و مأموریت دشمنان، در نشریات خود می نوشتند:
«دموکراسی و آزادی بدون هزینه به دست نمی‌‌آید و البته در هر فرصتی هم محقق نمی‌شود(!) زمان آن اکنون است و فردا بسیار دیر است باید برخاست و قداست‌های تصنعی(!) و مقدسات مردم‌فریب را ساقط کرد.» .
«دانشگاه در فضایی ملتهب به سر می‌برد ظاهراً دیگر فرصتی باقی نمانده تا حاکمیت دین‌زده(!)بتواند دانشجویان را منفعل سازد. اندک اندک به زمان آرزوی دیرینه خود نزدیک می‌شویم.»
حمله به اهل بیت (ع) نیز دستمایه ای بود برای حمله به رهبریت نظام. در لا به لای مقالات این نشریات، جملاتی دیده می شد که هر انسان آزاده ای از بیان آن شرم می کرد. مانند: «علی نه نور بود و نه آسمانی و نه معصوم...علی یک انسان خطاپذیر و غیر معصوم بود. فراتر از آن محمد نیز چنین بود، حال تکلیف ولی فقیه بسیار روشن است.»

چشم سردمداران جنبش سبز اموی به داشتن چنین نیروهای انقلابی، روشن باد!

پایگاه خبری "رایت ساید نیوز " در گزارشی نوشت: زمانی که "میرحسین موسوی " جبهه اجتماعی "راه سبز امید " را اعلام کرد، جنبش سبز نیز رسماً پایان یافت. بسیاری از حامیان میرحسین موسوی نیز از آن زمان به بعد بسیار تلاش کردند تا این جنبش سبز را احیا کنند، اما اینطور به نظر می‌رسد که این جنبش، قدرت خود را در میان ایرانی‌ها از دست داده است.
مجله آمریکایی "تایم " نیز اخیراً در گزارشی نوشت: بعد از گذشت پنج ماه، جنبش سبز مخالف ایران، برای درخواست کمک به آمریکا روی می‌‌آورد.

توضیح: جنبش سبز اموی، جنین ناقص الخلقه ای بود از پدرانی ناشناخته که میرحسین موسوی آن را زایمان نمود و چند روزی بیش، آن هم در زایشگاه فتنه گران، ماندگاری نداشت و اصلا امکان بزرگ شدن و به جامعه وارد شدن را نداشت تا گفته شود که بین ایرانیان قدرتی داشته و از دست داده است! طبیعی است تلاش برای  احیای جنین مرده هم کار احمقانه ای است.

پس از شکست کودتای رنگین و ننگین اصلاح طالبان که جاده صاف کن دشمن شده بودند و برای اجرای طرح های خائنانه دشمنان، کمر بسته بودند؛ یکباره یک حرکت مرموز توسط همان شکست خوردگان و برخی ساده لوحان و فریب خوردگان آنان، آغاز شد و با طرح یک مسأله فرعی (انحرافی)، یعنی « تخلف برخی از مأموران پلیس در برخورد با آشوبگران و یا مثلا جریان مشکوک کوی دانشگاه» تلاش نمودند که مسأله اصلی، یعنی تخلفات و آن همه جنایت و خیانت خود را تحت الشعاع قرار دهند.
مقام معظم رهبری، حضرت آیه الله العظمی خامنه ای در دیدار با دانشجویان با اشاره به این شگرد خائنانه، فرمودند:
« این مسائل هیچکدام نباید با مسئله‏ى اصلى بعد از انتخابات خلط شود. حادثه‏ى اصلى نباید تحت‏الشعاع این حوادث قرار بگیرد.
یک عده‏اى آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمى که به مردم شد، آن ظلمى که به نظام اسلامى شد، آن هتکى که از آبروى نظام در مقابل ملتها به وسیله‏ى بعضى انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند، فرضاً مسئله‏ى فلان حادثه را، زندان کهریزک را، یا قضیه‏ى کوى را، قضیه‏ى اصلى دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد میکنند؛ این خودش یک ظلم دیگر است. مسئله‏ى اصلى، مسئله‏ى دیگرى است. مسئله‏ى اصلى این است که مردم در یک حرکت عظیمى، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کم‏نظیرى حضور پیدا کردند و این رأى بالا را توى صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکى دو سال اخیر همین طور پى‏درپى پیشرفتهاى اقتصادى و علمى و سیاسى و امنیتى و بین‏المللى براى خودش کسب کرده بود، در یک مرحله‏ى عالى از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتى صورت میگیرد براى نابود کردن این حادثه‏ى افتخارآمیز! مسئله‏ى اصلى این است.

می پرسند: چرا آقای میر حسین موسوی و دار و دسته اش، از مواضع غیر منطقی و غیر قانونی خود دست بر نمی دارند؟ و تسلیم قانون نمی شوند.
می پرسم: چرا از مواضع غیر قانونی خود دست بردارند؟ در حالی که:
سران رژیم جنایتکار صهیونیستی، برایشان زور می زنند.
سران دولت مکار انگلیس، برایشان زر می زنند.
سران رژیم استکباری آمریکا، برایشان زار می زنند.
خانم مرکل، برایشان دایه ی مهربانتر از مادر شده است.
و سارکوزی برایشان گوزبازی می کند.
بازهم انتظار دارید که از مواضع ضد ملی و غیر قانونی خود کوتاه بیایند.
حاشا و کلا، رسم ناجوانمردی نیست.

می گویند: تاریخ تکرار می شود!
آری، اصرار آقای میرحسین موسوی بر درخواست غیرمنطقی « ابطال انتخابات» و اقدام به کشاندن مردم به خیابان ها با تجمعات و راهپیمایی های غیر قانونی که منجر به آشوب، اغتشاش، تخریب و غارت اموال خصوصی و عمومی و کشته شدن تعدادی از هموطنان شده است، ماجرای طغیان و خودسری بنی صدر و لجبازی های او را تداعی می کند.

هشدار:
در حالیکه قرار است نماز جمعه فردا در تهران به امامت ولی امر مسلمین جهان، مقام معظم رهبری، حضرت آیه الله العظمی خامنه ای با هدف نشان دادن اتحاد ملت ایران و بیعت با مقام ولایت و رهبری و تبعیت از مولا برگزار شود، سایت ها و وبلاگ های طرفدار میرحسین موسوی تاکید دارند که هوادارانشان تنها با هدف نشان دادن اعتراض به نتیجه انتخابات، در این مراسم سیاسی- عبادی شرکت کرده و در طول آن به نفع موسوی شعار دهند!
برخی از این سایت ها و وبلاگ ها برای جرأت دادن و تشویق هواداران موسوی به شرکت در نماز جمعه فردا، تلویحاً اشاره کرده اند که به دلیل حضور رهبر انقلاب اسلامی، نیروهای امنیتی با نمازگزاران برخورد نخواهند کرد! 
انتظار می رود، کسانی که توفیق شرکت در نماز جمعه دشمن شکن فردا نصیبشان می گردد، با توجه به این فراخوان شیطنت آمیز، کاملاً هوشیار بوده و در دام اغتشاشگرانی که احتمالاً خود را بین مردم پنهان خواهند نمود، گرفتار نشوند.

ایران کشوری است که علاوه بر امتیازات و خوبی های فراوانش، عجایب باورنکردنی هم دارد، از جمله عجایب آن داشتن شاه و رئیس جمهورهای خود خوانده ای است که در رؤیا و خواب و خیال خویش زندگی می کنند و به کام دشمنان، برای ملت ایران، زحمت و نکبت می آفرینند. حتما آنان را می شناسید:
- نوه رضاخان پهلوی، خود را شاه قانونی ایران می داند!
- ابوالحسن بنی صدر، خود را رئیس جمهور قانونی ایران می داند!
- مریم قجر، همسر آنچنانی سرکرده منافقان، خود را رئیس جمهور قانونی ایران می داند!
- بختیار، خود را نخست وزیر قانونی ایران می دانست و سرانجام به حضور شاه خویش شتافت.
و اخیرا رئیس جمهور دیگری به این لیست اضافه شده است؛
- میرحسین موسوی نیز خود را رئیس جمهور منتخب و قانونی ایران می داند!!!
عجب حکایتی دارد، حب ریاست و خوش خدمتی برای دشمنان!

آمدند و گفتند: آمده ایم که کشور را به قانون بازگردانیم!
و سرانجام دیدیم، پس از آنکه مورد استقبال اکثریت مردم شریف ایران قرار نگرفتند، یکباره قانون را زیر پا نهادند و برای انتقام گرفتن از ملت و نظام جمهوری اسلامی به میدان آمدند و آشوب و طغیان را کلید زدند!
با مقام معظم رهبری و ولایت امر، ملاقات و گفتگو نمودند، مولا نصیحتشان کرد که: اینها که پشت سرتان پناه گرفته اند، از جنس شما نیستند، حسابتان را از آنها جداکنید! اما انگار عبرت نگرفتند و از سر لجبازی با ملت و نظام، بازهم دعوت به تجمع و در نتیجه، آشوب نمودند و همه شنیدیم و دیدیم سرانجام آن را.
آن که از این دعوت و حضور غیرقانونی و تبعات آن شاد و امیدوار شد، دشمنان نظام بودند، نه دوستان و نه ملت شریف ایران. آیا با این همه، عبرت گرفته اند؟ و یا هنوز هم پای در کفش لجبازی نموده اند!
خدا کند که این همه بی قانونی و لجبازی و فراهم نمودن زمینه آشوب، به دستور دشمنان اسلام نباشد! گرچه چندان بعید هم به نظر نمی رسد.

یکى از اساسى‏ترین قلمهائى که انقلاب اسلامى به ما ملت ایران عطا کرد، احساس عزت بود. امام بزرگوار ما مظهر عزت بود. آن روزى که امام علناً فرمود «آمریکا هیچ غلطى نمیتواند بکند»، اوج اقتدار سیاسى و نظامى آمریکا در دنیا بود. امام احساس عزت را به این مردم برگرداند و انقلاب احساس عزت را به ملت ایران برگرداند. امروز ایرانى به ایرانى بودن خود و به مسلمان بودن خود افتخار میکند. امروز قدرتمندان عالم هم اعتراف میکنند که در مقابل ملت ایران، تهدید آنها، قدرت نظامى آنها و تبلیغات سیاسى آنها هیچ تأثیرى ندارد؛ ملت ایران راهى را و هدفى را که انتخاب کرد، با قدرت تمام خواهد رفت و به آن هدف خواهید رسید.
آنچه مهم است حفظ این عزت ملى است. برادران و خواهران من! مردم عزیز کردستان و ملت بزرگ ایران! این را همه باید توجه کنیم، این عزت ملى را باید حفظ کنیم. عزت ملى فقط با زبان و با ادعا و با شعار حفظ نمیشود؛ امروز اگر ملت ایران عزیز است و در سیاستهاى بزرگ جهانى داراى نفوذ است، علتش در ایمان او، و در عمل و ابتکار او، و در اقدام شجاعانه‏ى او، و در وحدت و یکپارچگى اوست. هر کدام از این عوامل را که از دست بدهیم عزت ما دچار تهدید میشود. اگر ما وحدت خودمان را از دست بدهیم، اگر ایمان خودمان را از دست بدهیم، اگر روحیه‏ى کار و تلاش خودمان را - که بحمداللَّه امروز در مجموعه‏ى عظیم ملت، بخصوص در نسل جوان محسوس است - از دست بدهیم، عزتمان را از دست خواهیم داد. این یک نقطه‏ى اساسى براى تحلیل حوادث سیاسى - بخصوص براى جوانها - است.
شما نگاه کنید ببینید آن کسانى که میخواهند وحدت ملت ایران را به هم بزنند، کى‏ها هستند؟ بدانید که اینها عوامل دشمنند؛ یا خودشان از متن دشمن دارند حرف میزنند، یا سرانگشت دشمنند؛ برو برگرد ندارد.
عزیزان من! همه‏ى ملت ایران! وحدتتان را قدر بدانید. این اتحاد براى این کشور، اتحاد بسیار پرشکوه و پربرکتى است. اتحاد را قدر بدانید، همدلى را قدر بدانید، همکارى را قدر بدانید، همراهى دولت با ملت را قدر بدانید، مردم‏دوستىِ دولت را قدر بدانید. دولت هم ایمان مردم را، حماسه‏ى مردم را، شور و شوق جوانان را و روح ابتکار و فعالیت و کارآفرینى را در نسلهاى رو به رشد این کشور قدر بداند و از این نیروها استفاده کند که ان‏شاءاللَّه همین جور هم خواهد شد.